سفرنامه مشهد آقا امیررضا
سلام به امیررضای گلم و همه دوستان ما به سلامتی برگشتیم..... جای همه دوستان خالی......تو اون روزها و اون حال و هوا مشهد بودن سعادتی بود...... شلوغ بود اما با صفا.....تو همه صحن ها همه یه جورایی مشغول عزاداری بودن از جمع 3 یا 4 نفره گرفته تا جمع های چند ده نفری...... هوا هم خیلی عالی بود.....روزهای آفتابی و شبهاش تا حدودی سرد.....ولی وجود اقا امام رضا سرمای شب رو برای همه قابل تحمل میکرد..... سعیم رو کردم که به امیررضا جون خوش بگذره و خاطره خوبی از حرم تو ذهنش باشه..... چون خودم زیارت های کوچیکیم رو خیلی دوست دارم هنوز خاطرات شیرینش برام مونده....وقتی میرفتیم حرم تا 9 سالگی همراه بابا میرفتیم.....من و داداشم....
نویسنده :
مامان امیررضا
20:40