ثمره زندگیمون امیر رضا ثمره زندگیمون امیر رضا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

فرشته آسمونی

نفسم....نفسمون به نفست بنده

1392/9/16 0:27
نویسنده : مامان امیررضا
636 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان و دوستان عزیز سلام

این روزها برامون روزهای سختی بود....

امیررضا جون دو سه روزه بد سرماخورده......

علاوه بر اون داره دندون هم در میاره.......

مامان های عزیزی که نی نی های ناز دارن می دونن که هر کدوم ار این دو چقده بچه ها رو اذیت میکنه چه برسه که هر دو تا با هم اتفاق بیوفته.....

گل پسرم خیلی اذیت شده.....

الهی مامان براش فدا بشه وقتی دردش زیاد میشه همش میگه بوئه  بوئه....

امشب مریضیش به حد اعلای خودش رسید.....بردیمش دکتر برای اولین بار دکتر بهش کتوتیفن و کاموکسی کلاو داد.....

امشب عزیز دل مامان برای اولین بار حالش بهم خورد.....همیشه با رو به رو شدن با این صحنه می ترسیدم.....

واقعا خدا مهربون این حس ماردانه رو اونقده قوی گذاشته که با این چیزها کنار نمیره....

چون همیشه با دیدن این صحنه تو دیگران خودم حالم بد میشد.....

بازم بابای امیررضا کار اصلی رو کرد، در واقع پسری بغل اون بود.....

الهی برای این پدر و پسر بمیرم که هر دو با هم مریض شدن.......

الان هم دارم این پست رو میذارم دوتایشون خوابن......ولی امیررضا جون هر ٥ دقیقه بیدار میشه و گریه میکنه باید بغلش بگیرم.....

نوشتن همین یه تکیه تقریبا ١ ساعت یا بیشتر وقتم رو گرفت....

خدایا اون مادرهایی که بچه هاشون مریضی های بد دارن چی میکشن......

خدایا به حق اهل البیت(ع) همه این طفل های معصوم رو شفا بده......

امیررضای بی حال مامان

 

 

یک شنبه شهادت طفل سه ساله کربلا خانوم رقیه(س) است.....

به همه دوستان تسلیت میگم..

گریه نکن! خرابه‏های شام، گهواره توست هزاران فرشته برایت آغوش گشوده‏اند،

گریه نکن! ارکانِ این هنگامه، روزی بر صخره‏های تاریخ نوشته خواهد شد

 

 

 

هر چه آمد به سرت من سر نی بودم و دیدم

 

آن چه را زخم زبان با جگرت کرد شنیدم

 

تو کتک خوردی و من بر سر نی آه کشیدم

 

این بلایی است که روز ازل از دوست خریدم

 

اگه خدا قبول کنه شب شهادت یعنی فردا شب خونمون روضست....

ایشالله امیررضا هم بهتر میشه و منم با دست پر از این مراسم براتون عکس میذارم....

التماس دعا...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان امیررضا
16 آذر 92 0:43
عزیزم خدا بد نده انشالله زود خوب بشی مامانی قبول باشه ما رو هم دعا کنین
مامان امیررضا
پاسخ
بد نبینی عزیزم...قبول حق....اگه لایق باشیم همه رو دعا میکنیم....
مامانی باذوق
16 آذر 92 12:21
سلام عزیزم الهی زوووووووووووود زوووووووووووووووووود امیر رضایی خوب خوب شه الهی نگوووووووووووو وقتی بچه ها مریض میشن مخصوصا سرما خوردگی کلی دلم براشون کباب میشه .. روضه اتونم قبووووووووووووووووووول برای منم دعااااااااااااااااااااا کن مامانی مهربون راستی ان شالله بابایی امیر رضایی هم زود زود خووووووووووووووووب شه شهادت حضرت رقیه س رو به شما هم تسلیت عرض میکنم
مامان امیررضا
پاسخ
سلام...ممنون عزیزم...ایشالله...قبول حق
مادر منتظر
16 آذر 92 13:35
سلام دوست خوب و مهربونم لطفا اگه تونستی هر چه زودتر به وبلاگم بیا.
مامان امیررضا
پاسخ
سلام....اومدم...
مامان الینا
16 آذر 92 19:37
سلام عزیزم.من و شما دوست مشترک مامان لی لی هستیم .حتما خبر داری آوا جونم چی شده.تنها چیزی که آرومم کرد این بود که یه ختم 14 هزار صلوات واسش نذر کنیم.هر چند تایی که می تونی بخونی رو بیا تو وبم و بهم بگو.ممنون
مامی امیرحسین
17 آذر 92 13:13
الهی... چقدر مظلومانه خوابیده! انشاالله هرچه زودتر خوب شه
مامان امیررضا
پاسخ
ممنون عزیزم....ایشالله
عمه حمیده
17 آذر 92 23:33
عمه حمیده فدات بشه با اون چشای پف کرده ات عزیز.... الهی فدات شم که نا نداشتی اتیش بسوزونی.... عمه جونی زود زود داروهاتون بخور تا خوب خوب شی.... نی نی ها وقتی مریض شن خصوصا از نوع اتیش سوزونهایی مثل امیررضا خونه سوت و کور میشه.... دوووووووووووووووووووووست دارم عزیز دل عمه... اونقدی که اصلا اصلا حدددددی نداره... بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان امیررضا
پاسخ
واقعا وقتی مریضن دل آدم میگیره.....وقتی هم که شیطونن همش باید دنبالشون باشی....ولی باز شیطنت هاشون قابل تحمل تره..... ما هم شما رو خیلی خیلی دوست داریم.....
عمه حمیده
17 آذر 92 23:34
داداشی و زن داداشی عزیزم.... انشاالله روضه تون رو خود حضرت رقیه (س) قبول کنه ازتون.... مراسم عالی برگزار شد... واقعا خسته نباشین... همین جا عذرخواهیم رو بپذیرین که نتونستم کمکتون کنم...
مامان امیررضا
پاسخ
خدا قبول کنه.....خواهش میکنم.....دیگه از شما توقع کمک نداشتیم...
مامان لي لي
18 آذر 92 4:49
يه نصيحت دوستانه: نگاهي رو باور كن كه وقتي ازش دور شدي منتظرت بمونه درست مثل نگاه خودت كه منتظر من و اوايي موند........ دوستت دارم💓
مامان امیررضا
پاسخ
سلام مامان لی لی عزیز....خیلی خوشحال شدم که آوای عزیز صحیح و سالمه.... ما شا رو دوست داریم
خاله جون
18 آذر 92 11:10
خاله جونی فدات شه که انقده مظلومی . ان شاء ا... زود تر خوب شه حرف زدن بیشتر شه
مامان امیررضا
پاسخ
ایشالله....
مامان هدیه
18 آذر 92 15:35
سلام عزیم بله هدیه هم حین مصرف شربت اسهال بود ا دکتر پرسیدیم گفت تا روی 3-4 دفعه نرماله وولی اگه بیشتر شه باید به دکتر اطلاع بدین تا داروی دیگه ای رو بنویسه بعد ا قطع دارو یه رو هم اسهال بود و بعدم به یبوست دچار شد ایشالا که امیررضا جونم اینطور نمیشه و ودی خوب میشه
مامان امیررضا
پاسخ
ممنون عزیز دلم که به سوالم جواب دادی.....
مامان فاطمه
18 آذر 92 16:08
عزیزمی...قبول باشه خاله جون.آخی بمیرم که گل پسری مریض شده.ایشالله همیشه سالم باشی .دخمل منم مریض شده.فصل خیلی بدیه.مامانی مراقب امیررضایی باش
مامان امیررضا
پاسخ
منون عزیزم.....شما هم مراقب فاطمه جونمون باشین.....
سمیرا
24 آذر 92 17:50
سلام 5دی ماه تولد سهرابم هست میخوام براش تولد بگیرم خوشحال میشم توی تولدش شرکت کنید یه چیز دیگه.اجازه هست پسرتون رو گازش بگیرم؟؟؟؟خیـــــــــــــــــلی خوشگلهخدا بهتون بخخشدش
مامان امیررضا
پاسخ
ممنون از این که به ما سر زدید...