ثمره زندگیمون امیر رضا ثمره زندگیمون امیر رضا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

فرشته آسمونی

این چند روز

1394/5/11 13:19
نویسنده : مامان امیررضا
1,045 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امیررضای عزیز و همه دوستان

همون طور که گفته بودم اخر این ماه عروسی عمه جون فاطمه امیررضا هست و ما سخت مشغول خرید و کارهای جانبی عروسی

ان شا الله بعد عروسی از کارهای این فسقل پسر که کلی برامون خاطره سازی میکنه مینویسم

حالا عکس ها

این عکس ها امیررضا منتظر هست تا پیش حاج اقا قران بخونه

اینم پسرم در حس یک قاری

بهش میگم: چرا رفتی بالا میز

میگه: مگه حاج اقا نمیره بالا منبر

اینم جایزه ای که من و بابایی برا حفظ اولین سوره قران که توحید هست برا پسری خریدیم

عکسای تعطیلات عید فطر ییلاق

 

اینم عکسایی که رفتیم برا عمه جون مبل ببینیم بیرون مبل فروشی

دوست پیدا کردن و بازی با اون

این داخل مبل فروشی که به حوض کوچیک داشت و پسری همش میخواست اب بازی کنه

قایم شدن از نوع امیررضایی

اینم دو تا تولد که امیررضا دعوت بود و بعد از اونها اشتیاقش برا گرفتن تولد بیشتر شد

اولین تولد که 28 تیر ماه بود تولد دتر طلای خونواده فاطمه جونی بود که متاسفانه از خود امیررضا عکس ندارم

تولد دوم هم تولد نرگس جون دختر دایی ینده

 

پسندها (5)

نظرات (4)

خاطرات کودکی فرشته های ناز نرگس سادات وساراسادات
29 مرداد 94 19:17
سلامممممم همیشه در پناه قران باشی عزیزمممممممرحبا به تو که سوره توحیدوحفظ کردی امیدوارم حافظ کل قران بششششششی گل پسرمامانی مهربون امیررضا به ماسر بزن
مامان امیررضا
پاسخ
سلام ممنون از اینکه بهمون سر زدیم.....حتما در اولین فرصت
مامانی دخمل بلا
8 شهریور 94 15:58
مردم میگویند : " آدمهای خوب را پیدا کنید و بدها را رها " اما باید اینگونه باشد : " خوبی را در آدمها پیدا کنید , و بدی آنها را نادیده بگیرید ... " هیچکس کامل نیست ...
فاطمه مامان امیرعلی و آیه
29 شهریور 94 8:50
سلام مامان زینب حالتون خوبه تولد امیررضا مبارک
مامان امیررضا
پاسخ
ممنون از لطفتون
مامان و بابایی دخمل بلا
30 شهریور 94 17:18
سلام مامانی گل و مهربون امیررضا جونم کجایی دوست خوبم ؟؟؟ مدتیه کم پیدایی و خبری ازتون نیست .... نگرانتون شدم عزیزم ... میبوسمتون ...
مامان امیررضا
پاسخ
ممنون از اینکه به یادمون بودین....ان شا الله به زودی میام