ثمره زندگیمون امیر رضا ثمره زندگیمون امیر رضا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

فرشته آسمونی

سفرنامه مشهد آقا امیررضا

1392/10/15 20:40
نویسنده : مامان امیررضا
443 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به امیررضای گلم و همه دوستان

ما به سلامتی برگشتیم.....

جای همه دوستان خالی......تو اون روزها و اون حال و هوا مشهد بودن سعادتی بود......

شلوغ بود اما با صفا.....تو همه صحن ها همه یه جورایی مشغول عزاداری بودن از جمع 3 یا 4 نفره گرفته تا جمع های چند ده نفری......

هوا هم خیلی عالی بود.....روزهای آفتابی و شبهاش تا حدودی سرد.....ولی وجود اقا امام رضا سرمای شب رو برای همه قابل تحمل میکرد.....

سعیم رو کردم که به امیررضا جون خوش بگذره و خاطره خوبی از حرم تو ذهنش باشه.....

چون خودم زیارت های کوچیکیم رو خیلی دوست دارم هنوز خاطرات شیرینش برام مونده....وقتی میرفتیم حرم تا 9 سالگی همراه بابا میرفتیم.....من و داداشم.......وقتی نزدیک ضریح میرسیدیم بابا دو بار میرفت زیارت.....یه بار منو میذاشت رو  شونه ها ش و میبرد زیارت یه بار داداش....وقتی خیلی به ضریح نزدیک میشدیم و  دیگه شلوغ میشد.....خود مردا ما رو روی دوشاشون میفرستادن جلو وقتی ضریح رو میبوسیدیم و زیارت میکردیم دوباره ما  رومی فرستادن عقب و بابا ما رو میگرفت.......خیلی با حال بود

حالا دیگه نوبت عکساست

اولین بار که گل پسری ضریح رو دید.....دیگه خودتون میدونین از این جلوتر حق عکس گرفتن

نداریم

اینجا هم برای خوردن صبحانه ایستاده بودیم....صبح بود و خیلی سرد.....

 

اینجا هم پسری مجبورمون کرد  که ببریمش تاپ سواری

امیررضای مامان قبل از این که بریم مشهد سلام دادن به حرم رو یاد گرفت.....

و اینجا  آقا پسر گل داره به آقا امام رضا سلام  میده

وقتی امیررضا تصمیم میگیره صحن ها رو خودش  بگرده....

 

زیارت نامه خوندن پسری

نمازخوندن پسری  در حرم

پسری  و دسته روی ها......

بازی های پسری در حرم.....

و بازی با دوستای جدیدش......

اینجا به قول خودش داره نق میکشه.....نق هم یعنی نقاشی...

اینم نق امیررضا

اینم یکی از دوستایی که  پسری پیدا کرد.....زینب خانوم

اینم به قول خودش آجی....به هوای آجی زهراش ...

وقتی پسری تعمیرکار حرم میشه...

 

 

امیررضای مامان میون باغچه حرم...

شلوغی  حرم در روز شهادن امام  رضا

و.......خلوتی حرم بعد از مراسم شام غریبان

وقت نکردیم این چند روز بریم بازار.....فقط یه شب موقع برگشت از حرم رفتیم تا برا پسری یه اسباب بازی بخریم.....خونه دوست پدرجون امیررضا بودیم......نوه صاحب خونه اسباب بازی هاش رو به پسری نمیداد به خاطر همین مادرجونش گفت که بریم براش اسباب بازی بخریم....

ما به قصد این اسباب بازی رفتیم.......

وقتی وارد مغازه شدیم پسری رفت اینا رو خودش برداشت

اینم کفشایی که پدرجون برا امیررضا خرید......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

عمه جونی فاطمه
15 دی 92 20:34
ای عمه به فدای اون سلام دادنت بشه... نگا چه اکسیمویی شده عمه .... میخوااااااام بخورمت تو عکسا.... گل پسری من..... تو اون عکسی که پشت ماشینی و داری چیزی می خوری یعنی می خوام بخورمتااااااااااااااااااااااا..... نازدار من ..... عسسسیسس من..... خیلیییییییییییی دوووووووووووووست دارم...
مامان امیررضا
پاسخ
خدا نکنه عمه جونی....واقعا سرد بود وباید اسکیموش میکردیم....جای شما خیلی خالی بود.....ما هم شما رو خیلی دوست داریم...
فاطمه مامان زهرا
16 دی 92 0:16
زيارت قبول زائر كوچولوي ناز
مامان امیررضا
پاسخ
ممنون ایشالله به زودی قسمت دوستان
مامان فاطمه
16 دی 92 2:09
سلام مامانی زیارتتون قبول باشه.عجب عکسایی گرفته این مشتی امیررضا... مخصوصا عکسی که داره نق می کشه خیلی خوشمزه است.نقاشی تو برم من دست پیکاسو رو از پشت بستی مامانی ما هم آپ کردیم.منتظرتونیم
مامان امیررضا
پاسخ
سلام....ممنون عزیزم.....ایشالله به زودی قسمت شما بشه...اومدیم
مامان امیررضا
16 دی 92 2:15
قبول باشه عزیزم . قربون زیارت خوندنت و سلام دادنت مارو هم دعا کردین
مامان امیررضا
پاسخ
ممنون....ایشالله به زودی قسمت شما بشه....
فاطمه مامان امیرعلی
16 دی 92 7:57
سلام مامان امیررضا خوبید ؟زیارت قبول دلمون براتون تنگ شد .خوش گذشت ما رو که از دعای خودتون بی نصیب نزاشتید .خوش به سعادتتون .ای جانم .امیررضای گلم ماشالله به این همه ارادت امیررضا ماشالله به این سلام دادن .آفرین بر این تربیت . راستی مامان امیررضا ،وقتی پسری راه میره خیلی زمین نمی خوره .؟من بابت راه رفتن امیرعلی خیلی ناراحتم خیلی زمین میخوره .
مامان امیررضا
پاسخ
سلام به خاله جونی....ممنون از لطفتون...ایشالله به زودی قسمت شما بشه....خیلی زیاد نه ولی معلومه وقتی برای راه رفتن عجله داره زمین خوردنش بیشتر میشه......نگران نباش.....از بس عجولن این زمین خورنا پیش میاد....
عمه حمیده
17 دی 92 18:03
سلام به مشهدی امیررضای گلم که دلم باز براش یه ذره شده.... عزیزم زیارتت قبول.. انشاالله سعادت بشه هر سال همین موقع بری پابوس آقا... عزاداریهات هم قبول باشه مشهدی... امیررضا تو پتو ساندویچت کرده بودن.. من میخوام این ساندویچ خوشمزه رو یه لقمه چپش کنم جاااااااااانم چاقالوی عمه چه بانمک پشت ماشین نشستی و داری غذا میخوری... ای جاااااااااااان فدای سلام دادنت به حرم بشم که خیلی خوردنی ترت میکنه آقا... اکسیمو جان حتما خیلی سردت شده بود که اکسیمو شده بدی عمه فدا... وای وای پیکاسو عمه چه نق هایی کشیدی شما تو اوقات بیکاریت... مهربون خاان چه دوستایی پیدا کرده... ای جاااااااااااااااااااااانم مهندس تعمیر کردی حالا یا زدی خرابترش کردی دست پدرجون و مادرجون هم درد نکنه بابت کادوهای خوشگلی که برات خریدن... انشاالله شما رفتی کربلا جبران میکنی مگه نه؟ دووووووووووووووووووووووووووووووووووووست دارم یه عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالمه ....
مامان امیررضا
پاسخ
سلام به عمه جونی....ایشالله به زودی با نی نی کوچولوت برین پابوس اقا.... از این همه لطفی که به ما داری ممنونیم....امیررضا هم شما رو خیلی دوست داره....
مامان لي لي
18 دی 92 2:03
ﺭﻓﯿﻖ!......ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻓﺴﺦ ﺷﺪ........ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ...ﯾﮏ ﺗﺎﺭ ﻣﻮﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ........ﻧﺪﺍﺩﻡ....... تا أبد تو قلب لي لي موندگاري
مامان امیررضا
پاسخ
ممنون عزیزم از لطفت
مامان لي لي
18 دی 92 4:26
عزيزم زيارتتون قبول خوش به سعادتون
مامان امیررضا
پاسخ
ممنون ایشالله به زودی قسمت شما هم بشه
مامان آوا
18 دی 92 15:55
زیارت قبول باشه گل پسر
مامان امیررضا
پاسخ
ممنون....ایشالله به زودی قسمت شما بشه...
دخملي تنها دليل زنده بودنم.....(لي لي)
19 دی 92 0:51
زندگی ۲تا هدیه به انسانها میده ، یکی شانس و دیگری انتخاب … شانس داشتن دوستان زیاد و انتخاب بهترین آنها مثل تو !
دخملي تنها دليل زنده بودنم.....(لي لي)
19 دی 92 0:52
خواهري مامان براي اوايي نذر مشهد كرده بود خيلي دوست داشتم تو اين شب ها بيايم با برادرم اما ترسيدم مريض شه واسه همين قسمت ما نشد..... انشالله ما هم اين سعادت نصيبمون شه
مامان امیررضا
پاسخ
ایشالله به زودی قسمت میشه و نظرتون رو ادا میکنین....ولی ای کاش میرفتین.....خدا و امام رضا خودشون کارها رو ردیف میکردن...
مامان طاها
19 دی 92 12:44
زیارتتون قبول. زیارت اقا امیر رضا هم قبول باشه
مامان امیررضا
پاسخ
ممنون از لطفتون....ایشالله به زودی قسمت شما بشه....