ثمره زندگیمون امیر رضا ثمره زندگیمون امیر رضا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

فرشته آسمونی

دریا رفتن امیررضا جون

1392/5/28 12:55
نویسنده : مامان امیررضا
280 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه جلسه خانوادگی طرف بابایی امیررضا جون بود که رفتیم نور خونه دختر عمو زهرا

بعد از ظهرش رفتیم دریا جای دوستان خالی

اخرین باری که رفته بودیم دریا پسری وقتی بابایش اونو برد طرف دریا خیلی ترسید گریه میکرد ما به هوای همون نبردیمش سمت اب اما

جیگملی مامان، باباش تا اونو گذاشت روی ماسه دیدیم سریع رفت سمت اب

تازه به با اشاره میگفت بریم جلوتر اینم عکساش

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

فاطمه
28 مرداد 92 14:15
الهی جانم ماشاءالله
مامانی فاطمه
28 مرداد 92 17:50
عزییییییییییییییییزماب بازی خوش میگذره؟مراقب گل پسری باشین.جای ما رو هم خالی کنین.هزار تا


واقعا جای شما خالی...اینقده زود برشتین با هم بیرون نرفتیم...البته اونقده جا باید سر بزنین که وقت بیرون رفتن نمیمونه
اجی حدیثه
29 مرداد 92 12:48
افرررررررین به امیررضا جون که از دریا نترسیدی

امیررضای شجاع همراه بابایی دریا خوش گذشت

بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووس






بله که خوش گذشت.....شما هم همراه ما بودی اجی جون....مامانیم به من گفت که رفتی تو دریا کلی شنا کردی..... منم بوووووووووووووووووس


ف یوسفی
30 مرداد 92 0:32
منم بوووووووووودم... ولی مث این که به امیررضا خیلی بیشتر خوش گذشته...
شنا کردن تو دریا اونم جای غیر طرح و ....
وای وای وای


امان از دست این باباها.....البته حقم داشت چون داخل طرح خیلی کثیف بود...خیلی هم جلو نرفتن
سحر(آبجی محمد طاها)
1 شهریور 92 0:18
خوش گذشت؟

خیلی...جای دوستان خالی