خواب امیررضا جون
عزیز دل مامان هر شب خوابیدنش شده یه داستان جالب و خنده دار.
پسری موقع خواب شروع میکنه به غلت زدن و اونقدر از این سمت به سمت دیگه میره و شیرین کاری میکنه تا دیگه خسته میشه هر جا رو که گیر اورد میخوابه
اینجا من داشتم تلویزیون میدیم اقا وسط این غلط زدناش اومد کنترل رو از دست من گرفت اونو به سمت تلویزیون گرفت این اولین بار بود که این کار رو انجام میداد......
پسری کنترل رو محکم تو دستای نازش گرفت و خوابید...
این شیطون بلا رو وقتی باباییش خواست بذاره سر جاش، کنترل رو محکم گرفته بود. مجبور شد با همون بلندش کنه.....بعد نیم ساعت هم که اومدم از دستش کنترل رو بگیرم تا اونو کشیدم بیدار شد، سریع دوباره گذاشتم تو دستش، دیدم دوباره اروم خوابید...
واقعا چقدر این بچه ها در نوع خود شاهکارن و خوردنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی