ثمره زندگیمون امیر رضا ثمره زندگیمون امیر رضا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

فرشته آسمونی

15 روز ماه مبارک رمضان با امیررضا

1392/5/1 18:52
نویسنده : مامان امیررضا
268 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامان تو این 15 روز پسر خیلی خوبی بود.تشویق  تشویق  اولین شب که برای سحری بیدار شدیم ما مشغول خوردن بودیم که جیگر مامان یدفعه از خواب بیدار شد با تعجب به ما نگاه میکرد و حالت چهار دست و پا گرفت تا بیاد به سمت ما.....اگه بیدار میشد....خدا خودش بهمون رحم کرد.... سریع رفتم پیشش بهش شیر دادم و خوابیدم اخه اگه کسی پیشش خوابیده باشه بیدار بشه و ببینتش دوباره می خوابه. خلاصه این بود اولین سحری...بقیه شب ها باید اونقدر آروم و بی سرو صدا بیدار میشدی و غذا میخوردی که آقا بیدار نشن.

توی این چند روز هم که گذشت، دم عمه های گلش گرم چون پسر طلا اگه پیشم باشه یکسره شیر میخوره اونا میبرنش خونه خودشون یکی دو ساعتی نگهش میدارن. واقعا ازشون خیلی خیلی ممنونم.

حالا براتون از مسجد رفتن امیررضا بگم. پسری تازه چهار دست و پا رفتن رو شروع کرده به خاطر همین از جایی که بابایش نشسته میره اول صف یا آخر صف. بعضی مواقع هم میره رو به روی نماز گزار ها و دراز میکشه و نمیزاره سجده برن، بعضی مواقع که میره رو به روی امام جماعت میشینه و نگاش میکنه خلاصه از این دست شیطنت ها رو داره که من بعضی هاش رو براتون نوشتم. مامانی ما شما رو همراه خودمون مسجد میبریم که شما به امید خدا وقتی بزرگ شدی یه بچه مسجدی خوب و با خدا بشی.

هفته قبل پنجشنبه رفتیم ییلاق تا حداقل یه شب از گرما خلاصی پیدا کنیم خنکای اونجا رو رای یک هفته روزه گرفتن نگه داشته باشیم. اینم عکسای گل پسری:

اینجا امیررضا جون مشغول وجین کردن باغ مادر جونه....

مادر جون امیر رضا اونو صبح زود بیدار کرد به خاطر همین اصلا حوصله و اعصاب نداشت و  از اخم های توی عکس هاش کاملا مشخصه.کلافه

اینم درخت گیلاسه که آقا امیررضا گیلاس هاشو خورده

ایتجا هم مشغول بازی با اردکی

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان امیررضا
1 مرداد 92 18:39
سلام مامانی
حتما واسه امیررضا اسپند دود کن
امیررضای ما تا سحری نمی خوابه و خیلی اذیتم میکنه در ضمن مریض هم شده


حتما عزیزیم. چرا گل پسری ما مریض شده، ایشالله بزودی خوب خوب میشه.
عمه حمیده
1 مرداد 92 23:52
واااااای مامانی امیررضا ذوق زده مان نمودی بسی... چه عکسای نااااااازی گرفتی... امیررضا عمه فدات بشه که این همه بانمک شدی شما.... وقتی میام پیشت میخوام بخورمت ازبس بامزه ای شما.... عکسای ییلاقت خیلی بانمک شده... افرین گل پسری که به مادرجونت تو وجین کمک میکنی عمه فدای اون اخمای نازت که شما رو خوردنی تر میکنه خوشمزه من دوست دارم هوارتا
ف یوسفی
2 مرداد 92 12:03
عمه فدای اخمات بشه جیگمل عمه... اون اخم مردونه ات خیلی با ابهتت کرده.... خیلی نازی عسلم....
فاطمه
6 مرداد 92 16:01
سلام عزیزم ماشاالله به این
پسر و ابهتش بابا مارو گرفت ترسیدیم عزیزم پسر من که کلی منو گاز میگیره ماه رمضان خوبی هست با بچه ها ولی سختی داره خیلی زیاد خدا از ما قبول کنه دلم میخواد این ماه رمضون بیشتر از بقیه مورد قبول قرار بگیره چون سختیش خیلی زیاد بودو هست


ایشالله خدا خودش اجر این سختی ها رو میده. پسری منم همین جوریه یعنی خیلی منو گاز میگیره تازه بعد گاز گرفتن منو نگاه میکنه و میخنده.