امیررضا در تعطیلات عید سعید فطر
سلام به پسری مامان و دوستای گلم
عید فطر مبارک...نماز روزهاتون قبول درگاه حق...
امیدوارم چند روز تعطیلات بهتون خوش گذشته باشه
به ما که خدا رو شکر خوش گذشت.....جای همه دوستای گل خالی
اولین روز تعطیلات یعنی روز عید سعید فطر ناهار خونه حاجی بابا( پدربزرگ مشترک من و بابای امیررضا) دعوت بودیم و شب هم جشن ده روزگی فاطمه جون نی نی عمه حمیده بودیم و کلی بهمون خوش گذشت
دومین روز تعطیلات رفتیم ییلاق تا به عموجون اینا سر بزنیم( عموی جانباز بنده نمیتونه تو گرما باشه و کل تعطیلات تابستان رو تو ییلاق میمونه)
سومین روز هم خونه عزیزجون هیئت قرآن بود و درگیر مهمون های اون شب بودیم
واما آخرین روز ما به همراه جوان های فامیل رفتیم بیرون
در کل این چند روز کلی بهمون خوش گذشت
حالا عکسای این چند روز
خونه عمه حمیده...........قبل از ورود مهمون ها.....پسری درگیر پذیرایی از خود
اینم فاطمه جونم تو جشن ده روزگی
اینم عکسای ییلاق
پسری در کنار مادر جون مشغول پختن نون تازه.......جای همه خالی تو سرما خیلی میچسبه
اینم نون های تازه......توتک(نون کوچک) مخصوص امیررضا
پسری سخت مشغول خوردنش
کوهنوردی پسر و پدر.......درگیری پسری با شاخه های دور برش
خستگی در کردن پسری روی تخته سنگ
مینچ بازی کردن جیگر مامان
پسری و باز اردک ها................
ایتام عکسای تفریح روز جمعه
پسری و دوستاش اول روز تازه شروع کردن به آب بازی
نداشتن آروم و قرار پسر برای آب بازی و بالاخره شروع کرد به خیس نرگس جون(دختردایی بنده)
پسری روی تخته سنگ.......یا به قول باباش تخته سنگ چه عرض کنیم برا پسری حکم صخره رو داشت
این پسر هر جا باشه خودش رو مشغول میکنه
پسری و قصدش برا شیرجه و کمک عمو حسین
و بالاخره رفتن پسری در آب
آب گردی پسر و پدر
بعد از کلی آب بازی تازه اومدن که باز پسری اشاره داره که بریم
گریه پسری برا رفتن
اینم عکسی که عاشقشم..............مامان فدای اون خندت بشه
اینم پسری که از خستگی این جوری خوابش برد