لغت نامه امیررضا جون
سلام گل پسری
کلمانی که امیررضا جون میتونه بگه
بابا
ماما
داجون: دایی جون
عمه
آب
دا دا: داداش مصطفی رو با این کلمه صدا میکنه
عمد: عمو محمد( شوهر عمه حمیده که علاقه خاصی بهش داره)
مَ مَ: وقتی شیر میخواد میگه
مَم: وقتی گشنشه یا سفره پهن شده
تاب تاب
به: وقتی گوشی تلفن رو میبره پیش گوشش میگه
اااابر: الله اکبر......عزیز دل مامان وقتی اذان گفته میشه یا بهش بگی اذان بگو دست هاشو میبره پیش گوشش ومی خواد اذان بگه
ههههو: وقتی بخواد مثلا بترسونه
چند وقتیه که با پسری دارم کار میکنم.......عکس حیونا رو بهش نشون دادم........حالا ازش میخوام بهم نشون میده و صدا هاشون رو در میاره
فعلا باهاش 5 حیوون رو کار کردم.....
گوسفند: میگه بببببع بببع یعنی بببع بببع با چه غلظتی میگه
سگ: هاپ هاپ
جوجه: جیجیجیجی
گاو: مما
اسب: البته برای اسب وقتی حالت حرکت رو نشون میده نمیتونه صداش رو در بیاره