ثمره زندگیمون امیر رضا ثمره زندگیمون امیر رضا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

فرشته آسمونی

یه حس قشنگ

1392/8/4 23:01
نویسنده : مامان امیررضا
364 بازدید
اشتراک گذاری

امروز یه حس قشنگ رو برای اولین بار درک کردم.........

واااااااااااااااااااااااای واقعا حس خیلی خیلی قشنگیه...............

امیدوارم همه زن ها این حس رو درک کنن......

امروز برای اولین بار......

عزیز دل مامان اون لب های کو چولوش رو گذاشت رو صورتم و منو بوسید.........ماچ

واااااااااااااااااااااااااااااااااااای که نمیدونیم چه کیفی کردم...

اون لحظه قشنگ حس مادرانم چند برابر شد.....

از اونجایی که این گل پسر فوق العاده به سمت مرد ها گرایش داره.......

در همه موارد اول  اقایون بعد خانومها......حتی این بوس دادن......

البته پسری قبل از این هم منو میبوسید ولی همش از راه دور...........

ولی امروز خودش یک دفعه اومد جلو و منو بوسید.......بغل   ماچ

عزیز مامان تو همه عشق مامانی......

زندگی من و بابایی با وجود تو معنا پیدا میکنه...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

عمه حمیده
4 آبان 92 23:57
وااااااااااااااااااااااااااااااااای زینب جوووونم تبریک میگم...
بالاخره این آقا امیررضا رخ نشون داد واسه مامانی...
از بس که این گل پسر آقایونی هستن....
زینب لمس این حس قشنگ رو بهت تبریک میگم...
خیلی خیلی خیلی زیباست....
امیررضایی گل دوست دارم هوارتا....
آفرین به این گل پسر نااااز....
میبوسمت

اره عمه جون....واقعا چه حس نابیه...ایشالله به زودی این حس رو درک کنی.....ما هم شما رو خیلی خیلی دوست داریم
فاطمه مامان زهرا مسافر كربلا
5 آبان 92 1:25
گواراي وجودت اين لحظه هاي ناب . با افتخار لينك شديد .


ممنون عزیزم.....
فاطمه مامان امیرعلی
5 آبان 92 9:06
الهی عزیزمی چه حس قشنگیه این حس که لباشون رو میزارن روی صورت آدم و آدم حس میکنه دیگه روی ابراست عزیزمی .خسته نباشید مامان امیررضا راستی این روزا که میری سر کار گل پسر رو کجا میزاری ؟


واقعا حس قشنگیه.....شما این حس رو چشیدی....پیش مادرجونشه....
مامانی باذوق
5 آبان 92 11:37
ووووووووووووووووی چه عاشقانه..


ایشالله به زودی شما هم این حس رو درک کنین، تا بفهمین من چی میگم..
مامان اهورا(نرگس)
7 آبان 92 1:04
وای...یه لحظه قلبم لرزید!!!!
تصور اینکه دلبندت اونقدر بزرگ بشه که راه اظهار محبت و بدونه آدم و از خود بی خود می کنه!!!
مبارکت باشه این بوسه ی زیبا


ممنون عزیزم...ایشالله به زودی اهورا جون بتونه شما رو ببوسه....
مامان هدیه
8 آبان 92 11:37
عزیزم این حس رو کاملا درک میکنم
چون هدیه هم وقتی منو میبوسه دیگه دنیا مال من میشه
هدیه ما هم اول به خانوما الویت میده بعد آقایون
شاید اینه فرق دختر و پسر


احتمالا....همینه فرق دختر و پسر[
مادر منتظر
8 آبان 92 13:08
سلام مامانی گل و مهربون امیر رضا کوچولو

واییییییییییییی چقدر زیبا عزیزم .
واقعا بهت حسودیم شد.


خیلی حس قشنگیه که کوچولویی که عاشقانه دوسش داری لبای خوشگلش رو بزاره روی لپت و بهت ابراز احساسات کنه و بگه که اونم دوستت داره و قدر محبتت رو میدونه.

الان دوست داشتم دخمل کوکولوی منم من رو میبوسید .

پارسال روز عرفه چقدر کوکولو بودی عزیزم.

خدا گل پسرت رو برات حفظ کنه و سایه مامانیو بابایی همیشه بالای سرش باشه انشاالله



ممنون عزیز دلم....واقعا حس قشنگیه....ایشالله به زودی فاطمه کوچولوی شما صحیح و سالم بدنیا میاد.....این حس رو درک میکنین...
عمه حمیده
8 آبان 92 13:35
خصوصی داری عزیز
مامان فاطمه
8 آبان 92 15:56
وای آقا امیررضا حسابی بزرگ شدهآخرش نشد ما بیایم اون لپاتو بکشیم.شمام که نیومدینبابا ما دلمون واسه گل پسری تنگ شده


سلام عزیزم.....ما هم دلمون برا شما و دخمل طلا تنگ شده...ایشالله به زودی حضرت معصومه(س) ما رو بطلبه...
مامانی باذوق
8 آبان 92 22:55
سلام عززززیزم
چطوری خوبی؟؟
گل پسریت خوووووووووووووبه؟؟
حالا چرا فکر بد!!!! عزیز دل
خیلی دوست دارم خودمو معرفی کنم به قول شما شاید اشنا در اومدیم

اااااامان از دست این همسری ؟؟ اخه به زورراضیش کردم یه وبلاک برای نی نی نیومده درست کنم
بنا بر دلایلاتی که خودش داره ..
بهش قول دادم از هویتم چیزی ننویسم ..نمی تونم زیر قولم بزنم
حالا یه کوچولو باهاش صحبت کنم ببینم اجازه میده یا نه؟؟؟می بینی چه همسریه حرف گوش کنی هستم..شرمنده مامانی مهربون
فدای مهربونیات
حالا یه سوال ؟؟اگه دوست داری جواب بده اگه نه ولش؟؟
مامانی نی نی نیومده خواهر همسریتون تشریف دارن اخه توی نظراتی که خوندم متوجه شدم ..
یا که نه همین طوری عمه جون صداش میکنه اخه بعضیا همین طوری میگن خاله .


سلام.....پسری هم خوبه....مامانی نی نی نیومده واقعا عمه جونی امیررضا هست....عزیزم ما منتظر اجازه شما از همسری هستیم....
مامانی باذوق
9 آبان 92 15:16
img{border-radius:15px; transform:scale(0.9); -o-transform:scale(0.9); -webkit-transform:scale(0.9); -moz-transform:scale(0.9); opacity:0.8;transition-duration:1.0s; -o-transition-duration:1.0s; -webkit-transition-duration:1.0s; -moz-transition-duration:1.0s;} img:hover{transform:scale(1.0); -o-transform:scale(1.0); -webkit-transform:scale(1.0); -moz-transform:scale(1.0); transform:rotate(9deg); -ms-transform:rotate(9deg); /* Internet Explorer */ -moz-transform:rotate(9deg); /* Firefox */ -webkit-transform:rotate(9deg); /* Safari and Chrome */ -o-transform:rotate(9deg); / opacity:1.0; box-shadow:0px 0px 13px #000;-o-transition-duration:1.0s; -webkit-transition-duration:1.0s; -moz-transition-duration:1.0s;} کدهای عکس و تصویر
مامانی باذوق
9 آبان 92 15:17
عکس ها رو کج و بزرگتر می کنه
امتحان کردی مامانی مهربون
چطور بود ؟؟
خووووشت اومد؟؟


سلام عزیز نه هنوز امتحان نکردم.....یعنی هنوز وقت نکردم...
مامی امیرحسین
11 آبان 92 16:31
اولین بوسه از راه نزدیک مبارکت باشه

ممنون عزیزم
مامان محمدصالح جون
14 آبان 92 14:01
وایییییییییی،چون منم این حسو درک کردم،میدونم چی میگین
خیلی لحظه ی دوست داشتنیه
همه اذیتاشون فراموش میشه


خوشحالم از اینکه شما هم این حس رو درک کردین....واقعا ادم با یه بوسشون تمام مشکلات رو فراموش میکنه..
مامان محمد پارسا
14 آبان 92 21:29
من هنوز این حسو دورادور دریافت میکنم کاش هرچه زودتر تجربش کنم


ابشالله به زودی از نزدیک درکش میکنی....واقعا اون لحظه یکی از لحظه های ناب زندگی ادمه...