ثمره زندگیمون امیر رضا ثمره زندگیمون امیر رضا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

فرشته آسمونی

سالروز تولد قمری امیرضا جون

1392/6/16 20:40
نویسنده : مامان امیررضا
458 بازدید
اشتراک گذاری

امروز سالروز قمری تولد امیررضا جونه.....تشویق

اولش خیلی دلمون میخواست که گل پسری ١٨ شهریور بدنیا بیاد چون تولد من و بابایی امیررضا جون هجدهم، دلمون میخواست تولد سه تاییمون تو یه روز بشه، خیلی چیز جالبی می شد...لبخند

ولی چون توی ٣٦ هفته بودم دکتر اجازه نداد و بعدش تصمیم گرفتیم که جیگر گوشه مامان روز تولد

بی بی معصومه پا تو این دنیا بذاره.....

 

 

 

امیررضا جون تو این یک ماهی که گذشت خیلی پیشرفت داشت......

کلمه هایی که عزیز دلم میتونه بگه:

بابا رو دیگه قشنگ میگه

دایی جون رو کامل ادا میکنه

کم کم اگه بخواد عمه رو ادا می کنه

دیگه با اون انگشت کوچکش اقاجون، عزیز جون، عمه جون، مادرجون و دایی جون و خلاصه افراد نزدیکو نشون میده......

وای وای پسری میتونه چند قدم راه بره، البته اگه هولش نکنن قشنگ راه میره، برای گرفتن وسایل خودش قشنگ راه میره ولی اگه بخواد بغل بیاد دو سه قدم مونده که به طرف برسه خودشو پرت میکنه تا زودتر بیاد تو بغل.بغل

امان از دست لوس بازیهاش

بهش بگی برات چشمک میزنه چشمک

بای بای میکنه.......بای بای

بوس میکنهماچ

بهش بگی گوشت کو با دست گوشهاشو میگیره

وقتی بابایش دستهاشو میاره جلو میگه بزن قدش دست نازشو میاره میزنه به دست بابایش

پسر مامان وقتی بهش میگه اذان بگو دستهاشو میبره کنار گوشهاش میذاره

ایشالله عکس های این کارهاشو تو پست های بعدی میزارم.

 

این چند تا عکس از نی نی ناز نازی مامان

تکیه بر درخت گل پسری

 

اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده..........

 

بدان ...............

 

 

عشق مامان امروز یکمی تب کرد.....فکر کنم به خاطر دندونش.....

مادر جون گرام امیررضا جون همراه خاله جونش رفتن مسافرت شهر کرد شایدم به خاطر ندیدن اونا باشه......گل پسری خیلی احساسی.....اگه  عزیزای دوروبرش یک کمی ازش دور بشن اینجوری میشه....

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

خاله جون
16 شهریور 92 21:47
مباررررررررررررررررررررررک باشه خاله جونی دلم برات یه ذره شده تولد 120 سالکیت ان شاء ا...دوست داررررررررررررررررررررررم


ممنون خاله جونی....دل ما هم براتون یه ذره شده...
فاطمه مامان امیرعلی
17 شهریور 92 7:50
سلام مامان امیررضا خوبی ؟خسته نباشی یکسالگی پسری مبارک چقدر ماه شده این گل پسر ما .راستی برای تولد چه کردی ؟کادو پذیرایی مهمونا ؟
برای مامان امیررضا و خود گل پسر


ممنون.....کادو که بین چند تا چیز موندیم، ماشین پایی موزیکال..سرسره...موتور...نمیدونم.
ولی مهمون ها جمع خودمونی یعنی خانواده من: مامان . بابام باخواهر و برادرم و خانواده همسر گرام: مامان و بابا و خواهر های محترمش.
مامان فاطمه
17 شهریور 92 13:22
تولدت مبارکعزیزم ایشالله 120 ساله شیپدرجون و مادرجون فاطمه اومدن شمال ولی ما نتونستیم بیایم.ایشالله
شما زودتر بیاین پیش ما......دوست دارم گل پسری هزارتا


ممنون....بله خبرش رو دارم....ایشالله....شما هم میومدین خوشحال میشدیم
مامان محمد پارسا
17 شهریور 92 15:53
به به عجب روز خوبی به دنیا اومدی خاله جون
چرا تب کردی خاله جون
زودی خوب شو؟خب؟


اره، خدا کمک کرد که تو چنین روز خوبی بدنیا اومد...نمیدونم خدا رو شکر بهتر شده..
عمه حمیده
17 شهریور 92 17:19
گل پسررررررررررری تولدت مبارک
امیررضایی بانمک من.... اونقده خوشمزه شدی وکارای بانمک میکنی که ما دل نداریم وقتی اومدیم پیشت،برگردیم خونه خودمون...
هرروز بانمک تر شدی وکارای تازه تر یادگرفتی....
وای که چقدر خوردنی میشی وقتی چشمک میزنی عزیز عمه....
وقتی که میخوای اذان بگی رو که دیگه نگو....
وای وای اگه بدنین چه بوس آبداری تحویل میده این فسقل کوچولو...
مامانی اگه بدونی، دیروز امیررضا رفت تونخ گوشی عمومحمد ،عمو هم هرچی خواهش به امیررضامیکرد که ببوسدش بعدش گوشی رو میده بهش ولی این فسقل اصلا وابدا محل نمیزاشتن...اونقده بانمک شده بود،آخرشم عمومحمد کوتاه اومد وگوشیشو داد به امیررضا
اسنادش موجوده اومدم اونجا نشون میدم


عمه جونی فکر کنم این خصلتش به شما رفته....چیزی رو بخواد تا به دستش نیاره، اروم نمیشه...دیگه دیگه..
مامان طاها
17 شهریور 92 22:38
ماشالله پسری که اینقدر چیز بلدی.
خدا حفظش کنه.
ایشالله زود زود خوب بشی


ایشالله....الان بهتره
عمه حمیده
18 شهریور 92 1:13
فردا میام میخورمت



عمه جونی تا بووووس هست چرا خوردن..
ف یوسفی
18 شهریور 92 23:50
شلاااااااااااام....
گل پسری عمه می دونی امروز چه روزی بود؟؟
بله....
تولد مامانی و بابایی جونت بوده....
بگو مبارکه.............حالا دسست دسست.....

ایشالله سالهای سال سایشون بالا سرت باشه...
برا هرسه تاتون...


ممنون از اینکه به یادمون بودین
مامان امیررضا
19 شهریور 92 15:00
تولد همگیتون مبارک باشه انشالله.


متشکر
ali
24 شهریور 92 23:34
تولدت مبارک گل پسر خطیرکلا



پیرهن قرمز چقد بهت میاد


سلام مارو به ابوی گرام برسون


سلام....حتما سلام شما رو میرسونم......
سحر(آبجی محمد طاها)
25 شهریور 92 23:05
چون ماهیان برکه‌ام، بی‌تاب ماهم یا رضا !
از عاشقانِ «عاشقی با یک نگاهم» یا رضا ! ولادت امام رضا مبارک....


همچنین بر شما مبارک