تولد.................تولد
سلام به عشق مامان و دوستای گلم
عزیز دل مامان اول از همه ازت معذرت میخوام که این پست اینقده دیر شده مامانی خیلی سرش شلوغه و وقت ندارم خیلی اینجا بیام و در ضمن اینترنتمون دچار مشکل شده و همش باید از خونه دیگران بیام و همچنین به دوستای گلم سر بزنم البته این کار هم دیر به دیر اتفاق میوفته.
شهریور ماه برای ما ماهی پر اتفاق های خوش بوده
18 شهریور تولد باباجون امیررضا بود....و من یه تولد کوچیک برا بابایی گرفتم
همسر عزیزم تولدت مبارک ان شا الله سال های سال سایت بالای سرمون باشه
اینم کیک تولد بابا جون امیررضا( البته دست پخت بنده)
اینم شیرینی نخودی من در آوردی اون شب البته جای شما خالی خوش مزه شد
و یه اتفاق خیلی خوب دیگه رفتمون به قم بعد از 2 سال که ابنم با کلی داستان همراه بود و ما مجبور شدیم زود برگردیم ولی با این حال جای همگی خالی
در این مسافرت 2 روزه که از چهارشنبه بعد از ظهر شروع شد اولش رفتیم تهران خونه خاله و دایی من و بابایی امیررضا و غروب پنجشنبه رفتیم قم و یه شبه هم رفتیم حرم حضرت معصومه و هم رفتیم جمکران شب برا خواب رفتیم خونه عموی آقا که میشه پدرجون و مادرجون فاطمه کوچولوی ما و نتونستیم جمعه اونجا بمونیم و امیررضا و فاطمه جونی فقط صبح زود حدود نیم ساعت با هم بودن و تازه داشتن مشغول بازی میشدن که ما قضد برگشت کردیم......برگشت هم رفتیم مرقد عبد العظیم حسنی و ناهار باز رفتیم خاله چون خونشون سر راه برگشتمون بود و بعد از ظهر هم جرکت کردیم به سمت خونه بله این مسافرت کوتاه ما به قم بود ایشالله وقت بشه یه سفر دیگه با فراق بال بریم
اینم عکسای این چند روز سفر
امیررضا در کنار فاطمه(دختر خاله مامان و بابا)
توقف بین راه تهران فم
و این تصویر
اولین صحنه ای که امیررضا حرم بی بی معصومه(س) رو دید و گفت:
مامانی و باباجون چقده قشنگه
و با گفتنش من و بابایی امیررضا تو دلمون کلی ذوق کردیم
امیررضا تو حرم
امیررضا و مسجد جمکران
امیررضا و فاطمه جون (دختر عمه حمیده)
امیررضا و فاطمه کوچولو و بازی در زمان کم
و این هم توقف بین راهی موقع برگشت و استفاده کامل پسری از موقعیت
امیررضا و فاطمه جون حرم عبد العظیم حسنی
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووس پسری بر گونه های فاطمه جون
و..................................
تولد...........................تولد
تولد گل پسرم
مامان جون تولدت مبارک..................عشق مامان تولدت مبارک
ایشالله 120 ساله شی و عمر با عزت داشته باشی
اول از همه تغذیه موجود تو تولد...........
این کیک تولد دست پخت مامان
اینم بادکناکا برای جایگاه
اینم خود جایگاه
اینم خود جینگلی پسر که یه دقیقه نمتیسته تا ازش عکس بگیرم
و این هم کادوهای پسر......از همه کمال تشکر رو دارم
اول از همه کادوی عزیز جون و آقاجون
مبلغی پول و این پیراهن خوشجل
اینم کادوی مامان جون و پدرجون
اینم کادوی مامان و بابایی....از اونجایی که پسری علاقه خاصی به ابزار الات داره ما تصمیم به این خرید گرفتیم
این کادوی دایی جون
اینم کادوی عمه زینب
اینم کادوی عمه حمیده
کادوی عمه فاطمه که گفتم پسری خیلی به ابزار الات خیلی علاقه نشون میده
خیلی از این خوشش اومد
اینم کادوی خاله جون
و این کادوی دادا مصطفی
و در انتها پسری از همه مهمان ها تشکر کرد
از همه دوستای گلم از این که پستم طولانی شد معذرت میخوام.....دیگه یه روز خونه مادر و کمال استفاده رو کردن همین میشه
دوستای گلم ایشالله عید غدیر جشن عروسی خاله جون امیررضاست و من هم سرم تا اون موقع خیلی شلوغه و شاید هم وقت نکنم بهتون سر بزنم بازم از همهتون معذرت میخوام
دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتون دارم