ثمره زندگیمون امیر رضا ثمره زندگیمون امیر رضا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

فرشته آسمونی

امیررضا

  امیررضا شنبه که روز عید غدیر بود رفته بود خونه مامان بزرگای مامانی و بابایی که هر دوشون سید هستند و اولین عیدی عید غدیرش رو گرفت.  الهی.... نگاه چه اذیت میکنیم بچه رو واسه عکس گرفتن... خوابه فینگیلی... میگن شکار لحظه ها، اینجاستا.... باید اونقدر منتظر بشی تا این به قول بابایی سناتور یه خنده به لبای کوچولوش بیاد.. از بس که متین و با وقار پسرمون.... چه زل زده به دوربین!!!! نفس عمه جون................... این هم اکسیموی عمه جووووووووووووووووووووووونی!!! امیررضای گل دیشب رفته بود مجتمع ساحلی بابلسر.... هوا یه خرده سرد (سرد که نه خنک ) بود ولی مامانی و مامان بزرگ گفتن حتما بچه رو بپوشونین واسه همین بافتی...
16 آبان 1391

امیررضای قهرمان

امیررضای قهرمان  چه مدال خوشگلی گردنته پسر!!!! دستتم که بردی بالا ای قربونت برم... ولی این که مدال دخترعمه حدیثه است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ایشالله تو هم یه روزی قهرمان میشی... ...
6 آبان 1391

روز عرفه..

امیر رضا جون روز عرفه همراه مامانی و عزیزجون و دخترعمه زهرا رفته بود مراسم دعای عرفه... ایشااله همچین روزی تو صحرای عرفات دعای عرفه رو بخونی گل پسر   ...
5 آبان 1391

وااااااااااااااااای عمه جون!!!!!!!!!!!! اینا رو دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

          این لباس قرمزه خوشگل که تن شماست رو مامان زینبی و بابا سیف اله از سفر کربلا برای شما آوردن.....   وای که چقده ناز شدی تو این عکس... نگاهت چقدر قشنگه نی نی خوشگل ما... ولی حیف یه خرده تار شده... ...
26 مهر 1391