ثمره زندگیمون امیر رضا ثمره زندگیمون امیر رضا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

فرشته آسمونی

شبهای قدر

سلام به امیررضای مامان و دوستای گلم شبهای قدر نزدیک شد...... شبهایی که شاه نجف تو اولین شبش ضربت میخوره...... شبهایی که شب دومش با شهادت حیدر کرار همراه هست...... شبهایی که شب سومش مصادفه با شب سوم امیر المومنین....... حکمت این سه شب و همراه بودن هر کدام با حضرت علی چیست؟ شاید............شاید..... این باشد که در هر زمان ما رو به یاد امام زمان خود بیندازد......... امامی که این روزها در پس پرده غیبت هست و ما در دنیای خود غرقیم....... امامی که هم ما منتظر اوییم هم او منتظر ما...... منتظر خوب شدنمان ...... منتظر اینکه یه روزی دست از گناه برداریم و بیشتر به سمتش بریم و بیشتر برای فرجش دعا کنیم.........
24 تير 1393

این چند وقت

سلام به امیررضای گلم همه دوستای خوبم امروز چهاردهم ماه مبارک رمضان هست.......چهارده روز از این ماه مبارک گذشت هیچ استفاده ای نکردم ایشالله بتونم از روزهای باقی مونده بهتر استفاده کنم... این چند روز ما روزمرگی های خودمون رو داشتیم با این جتگلی پسر سرگرم بودیم...... صبح مامانی و امیررضا معمولا تا ساعت 10 الی 10.5 خواب تشریف داشتن در صورتی که بابای زحمتکش امیررضا صبح زود میره سر کار دنبال یه لقمه نون حلال.....پسری بعد از صرف صبحانه مشغول بازی میشه تا باباییش اگه شیفت نبود بیاد خونه و تا وارد خونه شد اقا امیررضا اماده و به باباجون میگه: بریم بابایی در جوابش میگه: کجا پسری؟ پسری: مسجد بابایی: برا چی؟ پسری:نماز وبا همدیگه م...
21 تير 1393

ماه میهمانی خدا

سلام به گل پسرم و دوستای گلم حلول ماه مبارک رمضان ماهی که مهمان خدا هستیم بر شما مبارک اولین خاطره امیررضا از اولین روز ماه مبارک: دیروز اولین روز بود و پسری به همراه باباجونش رفت مسجد برا نماز ظهر بابایی امیررضا داشت دعای ماه مبارک رو میخوند( بابایی امیررضا تو ماه مبارک معمولا خوندن دعاهای بعد نماز و... به عهده ایشون هست)که پسری از اون پشت صدای باباجونش رو تشخیص داد و شروع کرد به باباجون بابایی گفتن......در این لحظه چهره بابایی امیررضا دیدن داشت به قول خودش خوب شد آخر دعا متوجه شد وگرنه نمیتونستم ادامه بدم فکر کنم امسال با پسری خاطرات از این دست زیاد داشته باش...
9 تير 1393

دعا کنید

سلام دوستای گلم همه شما از این موضوع خبر دارین که گروهک تروریستی داعش تو عراق داره نزدیک کربلا میشه...... همه برا نابودیشون سوره فیل و ناس رو بخونیم..... آماده به رزمیم و کفن بسیار است در کرب و بلا نخل ببین بسیار است طولی نکشد به شاخه های نخلان راس همه داعشیان بر دار است ...
29 خرداد 1393

22 ماه با هم بودن

سلام به امیررضای عزیز و دوستای گلم امیررضای عزیز 21 ماهش تموم شد و وارد 22 ماهگی شد........................ 22 ماه با هم بودن................22 ماه از بودن امیررضا تو خانواده ما میگذره امیررضایی که این روزها گل سر سبد خانواده شده و با شیرین زبونی هاش دل همه رو برده..... با عزیس عزیس گفتنش.... با مامان جون گفتنش..... با پدرل جون گفتنش..... با آقاجون گفتنش.... با عمه سییکینه گفتنش.... عمه دینب گفتنش.... عمه حمینه گفتنش..... عمه نومونه(فاطمه) گفتنش..... عمواسیل(اسماعیل) گفتنش..... دایی جون گفتنش..... دندایی گفتنش...... عمو میرداد گفتنش....... خاله جون گفتنش....... خلاصه با شیرین زبونی هاش...
29 خرداد 1393

وفادارترین

سلام به امیررضای عزیز و دوستان گلم ایام بر همگی مبارک امروز سالروز تولد سقای علقمه و جانباز دشت کربلا هست.........کسی که جان خودش فدای ولی فقیه زمان خودش کرد........... جانم به فدای تو، ای ماه بنی هاشم قربان وفای تو، ای ماه بنی هاشم ای عبد مطیع حق، حق داده تو را رونق این است جزای تو، ای ماه بنی هاشم ما هم تو هشت سال جنگ تحمیلی کسایی رو داشتیم که الگوشون حضرت ابوالضل(ع) بوده و به فرمان ولی فقیه زمان خودشون راهی جبهه ها شدند و در راه اسلام جانباز شدند..........پ کسایی که تو خونه جانباز داشته باشن تازه متوجه میشن این عزیزان چه سختی هایی رو تحمل میکنم و هیچ شکایتی ندارن.......چون این کار رو برا خدا کردن.... ...
12 خرداد 1393

شعبان ماه خوب خدا..........ماه رسول الله

سلام به امیررضای مامان و دوستای گلم رسید..........رسید ماه شعبان..........ماهی که منسوب هست به ماه رسول الله ....... شعبان ماه امام حسین(ع)، ماه آقا ابوالفضل، ماه امام سجود ماه آقای غریبمون امام زمان(عج) رجب ماهی که باید نزدیک میشدیم به خدا چقدر زود گذشت و ما نتونستیم استفاده کنیم....... حالا روزشمار تولد اقای خوبی ها شروع شده............... امروز 1 شعبان و 14 روز دیگه مونده به اومدن گلی از گلستان اهل البیت و..................... با سلام ای آقا... شبتان مهتابی... روز میلاد شما در پیش است... عرض تبریک آقا... و کمی بیتابی... چشم عالم به دقایق نگران خواهد شد! کوچه ها منتظرند... دشت ها حوصله ی سبز...
9 خرداد 1393

ورود امیررضای عزیز به 21 ماهگی

سلام به عزیز دل مامان و همه دوستای گلم پسر گلم تولد 21 ماهگیت مبارک          چه زود دیر می شود........چه زود امیررضای عزیزم بزرگ شده.......هیچ وقت فکر نمیکردم اینقدر زود پسری مامان بزرگ بشه و من در افسوس روزهای اول دنیا اومدنش باشم......اولین لبخند پسری و همه اولین ها امیررضا بزرگ شده و خیلی خیلی شیطون........ میگم شیطون و شما میخونین شیطون....... باید در همه لحظه ها مواظبش باشم تا چیزی پاییین نندازه و چیزی رو دهنش نکنه و چیزی رو نشکونه......خلاصه باید هشت چشمی مواظبش باشم..... کارهای زیادی پسری یاد گرفته و حرف زدنش که دیگه جیگر مامان بلبلی شده برا خودش......دیگه تقریبا جمله بندی ...
31 ارديبهشت 1393

روز مرد بر مردای خونم مبارک

سلام به گل پسری سلام به همسر عزیزم مردای خونه من امیررضای عزیز و بابایی مهربونش روزتون مبارک      باباجون عزیز و همسر گرام از اینکه برای ما این همه تلاش میکنی تا ما تو راحتی زندگی کنیم خیلی خیلی ممنون و نمیدونیم چی جوری قدردان این همه زحمتت باشیم....... خیلی خیلی باباجونم آقاجون و پدر جون     ...
22 ارديبهشت 1393